عشق

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قوم جایگزین» ثبت شده است

سیر تاریخ تحولات روشنفکری در ایران و کمی جهان

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

تحلیلی بر مقوله­ ی روشنفکری وسیر تاریخی آن

اگر روشنفکری را از افکار روشنفکران آن در اعصار مختلف جدا بدانیم مقوله­ ای باید باشد در جستجوی حقیقت و روشنایی که دور از تعصب، در مورد خود و جهان و همه­ ی حقایق اهل فکر باشد. از این رو باید با مطالعه­ ی افکار  متفکران حال و گذشته به دنبال درک، توسعه و بسط حقایق برای فکر خود و دیگران باشد پس مدام به دنبال پیشرفت و قابل فهم کردن حقایق برای مردم عصر خودش و احتمالا آیندگان است. در این حقیقت جویی هیچ قیدی نباید زد ولی این طور معروف است که روشنفکر باید سه خصوصیت داشته باشد: اول مخالفت با مذهب و دین یعنی روشنفکر لزوما باید به دین و سنت بومی و فرهنگ خودی، مخالف یا بی اعتنا باشد، دوم علاقه مندی به سنن غربی و دیدن اروپا به عنوان مدینه فاضله­ی بشر و سوم هم درس خواندگی و سواد دانشگاهی داشتن. از قدیم و الان هم وقتی می گویند روشنفکر منظورشان همین خصوصیات است چون این معنا رواج پیدا کرده و اولین کسانی که نام خود را روشنفکر گذاشتند همین طور بودند و در این مقاله هم غالبا منظور از روشنفکر کسانی است صاحب فکر و نظر غیر از علمای دین که بعد از دیدن تمدن غرب و آن پیشرفت ها به بیان نظراتی برای پیشرفت ما پرداختند.

البته به خصوصیات دیگری هم در مورد خصوصیات روشنفکر برخوردم که می گویند باید نسبت به همه چیز بی طرف بود و از چیزی طرفداری نکرد و این را تعصب نداشتن می نامند در حالیکه بی طرفی برای وقتی است که هنوز اول راهی و حقیقت آن موضوع را درک نکردی اگر در اینجا طرفداری بی منطق و دلیلی از موضوع کردی تعصب نام می گیرد ولی وقتی که حقیقت مطلب را درک کردی باید به آن ایمان بیاوری و با قوت از آن دفاع کنی ولی اگر قرار باشد همیشه بی طرف باشی به چه درد می خورد که به دنبال حقیقت باشی.

البته شاید این  تفکرات بعضی از روشنفکران از ریشه های شکل گیری این صنف-که نباید به صورت صنف باشد- نشات گرفته باشد. تولد روشنفکری در اروپا به همراه کشف این موضوع بود که این انجیل با این محتوا با این رهبران دینی که مانع از تفکر مردم در مورد حقایق می شوند مانع پیشرفت و گمراه کننده است و می دانیم که مسیحیت هم تا ظهور اسلام باید پذیرفته می بود چون مسیحیت به اندازه­ی اسلام روی مسایل به خصوص مسایل اجتماعی تعریف و گستردگی و دقت نداشت. به هر حال آن روزی که مقوله­ی روشنفکری یا انتلکتوئل اول بار در فرانسه به وجود آمد، اوقاتی بود که ملت فرانسه و اروپا از قرون وسطی و مذهب کلیسایی سیاه خشن خرافی مسیحیت خارج شده بودند و بدیهی است که یک عده انسان فرزانه پیدا شوند مذهبی که هیچ انسان خرد پسندی آن را قبول نمی کند به کناری بیندازند و با ظلم و استبداد مبارزه کنند.

آن وقت اولین کسانی که نام روشنفکری را وارد ایران کردند با همان خصوصیت ضد مذهبش وارد کردند و نگفتند الان در ایران چه کسانی در برابر ظلم و استعمار و خرافه و بیفکری مردم در ایران فریاد می زنند، چه دینی داعیه تمدنی عظیم دارد، آیا بعد از ظهور اسلام به خصوص در دوره تمدن اسلامی بزرگترین شاعران،فلاسفه، منجمان، طبیبان، ریاضی دانان و... اول از همه عالم دینی نبودند؟ و فکر نکنید در این قرن شخصیت برجسته کم داشتیم، اگر از سی چهل نفری که من می شناسم بخواهید یکی را بدانید که اسماً می شناسید ولی برای شناخت حقیقی کافیست روشنفکری به خرج دهید و آثار شاگرد بزرگ ترین فیلسوف زمان علامه طباطبایی یعنی فیلسوف علامه مطهری را مطالعه کنید. در حالیکه اولین روشنفکران ایران یا با دربار رابطه دارند یا دلال قراردادهای استعماری هستند(میرزا ملکم خان) و بعضی به جز احیانا سخنرانی هیچ اقدام عملی و مفیدی به حال جامعه ی خویش نکردند.

از یک کارشناس شنیدم که تا به حال دو فرهنگ خارجی بر جامعه­ی ما تاثیر گذاشته یکی اسلام به خاطر کامل تر بودن از فرهنگ قبلی ما و دیگری فرهنگ غربی به خاطر دیدن پیشرفت مادی آن (که آن هم از تمدن اسلامی به ارث برده بود) و گر نه از لحاظ فرهنگی و جهان بینی خیلی عقب افتاده است به خاطر همین روشنفکران چندی پس از پشت کردن به اسلام دوباره به آن رو آوردند. و از لحاظ تاریخی می­توان گفت آشنایی با قدرت و تمدن جدید بعد از حمله روسیه به ایران و دیدن تشکیلات نظامی آن­ها شروع شد که احساس ترس و وحشت و احساس عقب ماندگی را باعث شد در نتیجه شاهان که شروع به باج دادن به آن ها برای بقای خود شدند و مردم چند دسته­ شدند با نظرات متفاوت. یک عده با متحیر شدن از تمدن جدید و پیشرفت های حاصل از آن و نگاهی به وضع درون کشور که بعد از این همه جنگ و عوض شدن دوران ها اثری از تمدن اسلامی باقی نمانده بود در نتیجه مذهب و دین را نشانه رفتند و به آن پشت کردند و مجذوب تمدن بیگانه شدند و روشنفکر نامیده شدند. ولی این نظرات به نظر من به دلیل تحلیل جامع نداشتن از موضوع عقب ماندگی جامعه و حکومت است چون تا سر بر آورده فقط زندگی چند ساله ی خود را دیده و به تحولات تاریخی توجهی نکرده نفهمیده بوده که هنوز  مذهبش تقریبا200سال بیشتر نیست که به قدرتی رسید که بتواند از تقیه درآید و مذهبش را مذهب رسمی کشور کند (دوران صفویه) و نمی داند که هنوز بسیاری مردم نمی دانند آداب مسلمانی چیست و در آن زمان هم عالمان دینی چون شیخ بهایی بودند که بدون خواندن علم امروزه ما مناره ای می سازد که وقتی کسی آن را تکان می دهد کل ساختمان بدون اینکه فروبپاشد می جنبد یا طب اسلامی ای داشته باشیم که بسیاری از بیماری هایی که الان درمان نمی شود به راحتی درمان می کند بنابراین به نظر من هنوز که هنوز است تمدن غرب به پای تمدن اسلامی با این همه داد و فریادش نرسیده و اگر همه بیدار شویم می توانیم خود را بازیابیم همچنان که در عین خواب بودن بعضی به جاهایی رسیدیم طب سنتی را احیا و مطرح کردیم در فناوری های غربی به پیشرفت چشمگیری رسیدیم وقت آن است که با احیای فرهنگ اسلامی در همه ی شئونات زندگیمان تمدن اسلامی را جامع تر و کامل تر احیا کنیم تمدن اولیه ی اسلامی جدا از مردم بود کاری به سیاست نداشت مذهبش کامل نبود این بار باید تمدن کامل اسلامی در همه­ی شئونات مردم وارد کرد تازه این مقدمه است...

از بررسی نظرات روشنفکران که بگذریم به مواضع روحانیون می رسیم که با توجه به دید وسیع ناشی از مطالعات مذهبی شان به زیر استعمار نرفتن مردم (قضیه ی تحریم تنباکو) کم نیاوردن و متحیر نشدن از پیشرفت مادی غرب و تلاش برای حفظ استقلال مسلمانان در همه زمینه ها را گوشزد می کردند. در این بین بعضی مذهبیون به مبارزه ی سیاسی علیه نظام غیر مستقل و ذلیل در برابر غرب دست زد و گروهی به دفاع فرهنگی پرداختند با افزایش تجربیات و گذشت زمان روشنفکرها (شاید با پاسخ های علما و رفتن به غرب دیدند بدون مذهب اسلام به پوچی می رسند هویت خود را گم می کنند پیشرفت بی معنا می شود) یا هر دلیلی به اسلام نزدیک تر شدند و نظرات خود را با نظرات علمای دین و احادیث و قرآن مقایسه می کردند و یکی را رد و یکی را می پذیرفتند یا نظر خود را نظر اسلام می دانستند که تا الان هم ادامه دارد. اما آن دو گروه مدافعان فرهنگی و مبارزان سیاسی تعدیل شدند و با هم جمع شدند و با روشنفکران تعدیل شده بیداری مردم نتیجه شد سپس انقلاب اسلامی شروع شد و این انقلاب و دگرگونی باید یک یک عرصه های زندگی مردم را در بربگیرد اول ساختار نظم دهنده به مسایل مربوط به مردم و رابطه­ی با جوامع دیگر با اصل استقلال و بعدها مسایل خردتر از قبیل علم و اقتصاد و فرهنگ و... که الان هم مذهبیون به پیشرفت در این زمینه ها و تشکیل تمدن اسلامی فکر می کند ولی قشر روشنفکر نه تنها پیشرفتی نکرده بلکه به دلیل جوان­تر شدن این قشر و کمی مطالعه و تجربه و غرب زدگی و پیروی هوس ها وافراط و تفریط به جای اولش برگشته و هر چند نمی گویند اسلام را نمی خواهیم ولی می گویند این دستورات و مسایل مربوط به اسلام نیست و هر چند اسلام خوب است ولی ما دیگر اسلامی نداریم وباید راه خود را برویم تا به غرب برسیم یا می گویند که اسلام فقط برای زندگی فردی و شخصی است و ربطی به سیاست و اقتصاد و علوم و جامعه ندارد.

به هرحال سیر روشنفکری در ایران مقداری رشد کرد و مرتب رابطه اش با فرهنگ اصیل بومی بهتر شد تا آنجا که بعضی به درس دادن اسلام شناسی مشغول شدند ولی در این اواخر دوباره شاهد ارتجاع  عده ای به منزل اول بودیم و دوباره روح ضدیت یا بی اعتنایی با دین به جوانان القا و الهام شده است. در این شرایط روشنفکران باید از این که شعار عده ای را متعصبانه تکرار کنند خود به تحقیق عالی بپردازند. نباید اسم روشنفکری را به صرف داشتن نظری خاص به کسی داد، روشنفکر آن است که با مطالعه ی عمیق در موردی به نظری رسیده است. البته از اختلاف نظر افراد در مورد حقایق نیز می توان فهمید که حجاب هایی برای بعضی فکر ها وجود دارد که به نظر من به خاطر انکار حقایق قبلی که فهمیده بود پدید می آید و قرآن و اسلام در این زمینه مطالبی دارد که تحقیقش به عهده­ی خود روشنفکران.

در آخر باید گفت که چیزی که روشنفکری را در جامعه ای به نتیجه ای می رساند تبادل فکر مستمر و همکاری و همدلی و به نتیجه ای مشخص رسیدن موضوع است تا باعث پویایی و پیشرفت جامعه شود ولی اگر هر کسی بیاید حرف خود را بزند و برود نتیجه ای جز سکون و نفرت و تفرقه نخواهد داشت. والسلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۲۱:۲۶
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام

سخنان پوتین دردیدار با آیت الله خامنه ای

پنجشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۲۶ ب.ظ

پوتین که هیچ تعلق مذهبی نداشته و شخص لاییکی به شمار می آید پس از دیدار با رهبر انقلاب می گوید با عنایت به مطالعاتی که من درباره ی مسیح داشته ام در ملاقات با رهبر ایران تمام ویژگی های نوشته شده برای مسیح را در آیت الله خامنه ای دیده و برایم متجلی شد. همچنین پوتین پس از ملاقات با رهبر معظم انقلاب بااشاره به درایت و تیزبینی های حضرت آیت الله خامنه ای می گوید حکیم بزرگی در ایران نشسته است که به ذهن من خطور نمی کرد تا به این حد همه جانبه نگر باشد. او حکیم و دانشمندی است که تصمیم گیری ها و تنظیم همه سیاست های ایران به دست اوست. پوتین می گوید با وجود درایت و تیزهوشی رهبر ایران هیچ خطری متوجه ایران نمی شود و من در ملاقات با ایشان معنای واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دین را که شنیده بودم فهمیدم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۲۶
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام

تامل

شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۲۸ ق.ظ

کشوری که ما با آن 8 سال در جنگ بودیم در روز قدس

فرزندانش تصاویر رهبران ما را دست می گیرند.

اما همچنان برخی هموطنان ...........

تظاهرات مردم عراق در حمایت از مردم فلسطین

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۱ ، ۰۶:۲۸
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام

ولی فقیه در نظر شهدا

چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۱۱ ق.ظ

سلام

ما که رفتیم ، مادر پیری دارم و 1 زن و 3 بچه ی قد و نیم قد

 از دار دنیا چیزی ندارم جز یک پیام:

قیامت یقه تان را میگیرم اگر ولی فقیه را

تنهابگذارید.

(وصیت نامه شهید مجید محمدی)

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۱ ، ۰۵:۱۱
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام

محبت خدا

سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۱، ۰۳:۱۰ ب.ظ

مردی از خواب بلند شد دید دوستش در مناجات با خداست و می گوید خدایا به حق محبتی که به من داری چنین و چنان کن.

مرد به دوستش گفت از کجا می دانی خدا به تو محبت دارد؟

دوستش گفت: اگر خدا مرا دوست نداشت من هم مانند تو در خواب بودم

تا که از جانب معشوق نباشد کششی

کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

 

http://www.anpr.blogfa.com/

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۱ ، ۱۵:۱۰
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام

قوم جانشین

شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۱، ۰۲:۰۷ ب.ظ

شناسنامة قرآنی مسلمان ایرانی!

سلام هموطن مسلمان!

آیا هویت قرآنی خویش را می شناسی؟!

به این آیات نگاهی بینداز:

1. آیه 54 سوره مائده:اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمى‏رساند؛ خداوند جمعیّتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مى‏کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند.پیامبر اسلام(ص) به پروردگارش سوگند یاد کرد که این قوم سلمان فارسی است.(مجمع البیان، ج3، ص208)

2. آیه 89 سوره انعام: پیشگویی می کند که این قوم جایگزین هرگز به آن دین کافر نمی شوند.بلکه خداوند آنها را موکل بر اعراب قرار می دهد.

{قَوماً لیسو بِها بکافرین} هم منظورش ایرانیان مسلمان است...

3. آیات 2 تا 4 سوره جمعه:{... آخرین منهم لمّا یلحقوا بهم} (صحیح بخاری، ج 6، ص 188. صحیح مسلم، ج 4، ص 1972.)

4. آیه 133 سوره نساء: پیشگویی آوردن ایرانیان برای یاری دین خداست.

پیامبر اسلام (صلوات الله علیه و آله) در باره {یَات بِاَخرینَ} فرمود: آنها قوم سلمان هستند.(تفسیر المیزان، ج5، ص106)

5. آیه 38 سوره محمّد: از برتری قوم دیگر سخن است که بدل از اعراب، مسلمانی را پاس می دارند.

امام صادق (علیه السلام) "قوماً غَیرکُم" را به موالی ایرانیان- تفسیر کرد.(مجمع البیان، ج9، ص108(

*ایران در معراج نبی(ص)

شیخ صدوق در علل الشرایع (جلد 2 ص259) و علامه مجلسی در بحارالانوار (جلد 57ص207) از پیامبر اسلام (ص) حدیثی نقل می کند که:

"شبی مرا در معراج به آسمانها بردند، نگاهم به جایگاهی از زمین جبل (ایران) افتاد که سرخ رنگ و زمین آن زیباتر از زعفران و خوشبوتر از مشک بود.

 از جبرئیل پرسیدم که این چه سرزمینی است؟!جواب داد: این جایگاه شیعیان تو و شیعیان پسر عمت علی ابن ابی طالب(ع) است.

صورت شهری است که آنرا "قم" می نامند.در زمین که آمد روزی در حالی که از منزل بیرون می آمد به همراهان فرمود:

"روز قیامت مردمی در طرف راست عرش الهی با صورتها و لباسهایی نورانی بر منابری از نور جای می گیرند؛

 آنگاه هر یک از همراهان و اصحاب چون ابوبکر از پیامبر (ص) جویا شدند اینان کیانند؟!

 پیامبر سکوت کردند تا اینکه امیرمومنان علی (ع) از پیامبر این سوال را کرد، پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند:"اینان قومی هستند که به "روح الله" عشق               می ورزند و دل می دهند بدون هیچ چشم داشت مادی یا قبیله ای.آنها شیعیان تو هستند و تو امام و پیشوای آنان هستی یا علی(ع)." {بحارالانوار- ج 65- ص139}

امام موسی بن جعفر(ع) درباره این قوم و روح الله فرمود:

"مردی از قم مردم را به حق دعوت می کند پس گرد او جمع می شوند، مردمی که مثل پاره های آهن هستند، تند بادها متزلزلشان نمی کند و هرگز نمی ترسند و از جنگ و کارزار خسته نمی شوند، بر خداوند توکل دارند و عاقبت هم برای متقین است." {بحارالانوار- جلد 57- ص216}

منبع

http://zibaeehayefarda.blogfa.com/ 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۱ ، ۱۴:۰۷
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام