عشق

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توسعه و مبانی تمدن غرب» ثبت شده است

طرح 2: معضلات موجود از کجا نشات می گیرد؟

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


یکی از سوالات مهمی که ذهن همه انسانها و بالاخص سیاستمداران و دانشمندان علوم انسانی را در جامعه امروز به خود مشغول کرده است این است که معضلاتی که پس از عصر صنعتی شدن در جوامع به وجود آمده است به چه دلیل به وجود آمد و راه برون رفت از آنها چیست؟ معضلاتی در همه ابعاد و زمینه ها از قبیل فرهنگ، اقتصاد، محیط زیست، اجتماع، تربیت، اخلاق و غیره. به نظر نگارنده و بسیاری از متفکرین داخلی و خارجی دیگر مشکل اصلی و اساسی موجود به مدل ها و ساختارهای مختلف موجود و مبنای آنها برمی گردد. مدل ها و ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اداری و غیره که زیربنای تمدن موجود را می سازند دارای ضعف ها و نقص های عمیقی هستند و بر پایه ها و مبانی سست و نادرستی بنا شده اند. ساختارها و سیستم هایی که از غرب وارد ساختار کشور شده اند حتی در خود غرب به بن بست رسیده اند و خود غرب به دنبال سیستم های جایگزین می گردد ولی غرب زده ها با شیفتگی هرچه تمام تر، هنوز غرب را به خاطر زرق و برق ظاهری یا نظم ظاهرش آرمان شهر خود می پندارند. غافل از اینکه یک گاوداری صنعتی هم دقیق ترین نظم و سیستم را دارد ولی آیا آرمان و هدف جامعه ی انسانی با یک گاوداری صنعتی یکی است؟ اهداف و آرمان هایی که پایه ی تمدن غرب را تشکیل داده است برای انسان مفید نبوده و مشکلات و معضلات فراوانی برای بشر به دنبال آورده که شواهدش مشهود و قابل تحقیق است. این بن بست های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی فعلی را نمی توان صرفا با گمان و عقل محدود بشری حل کرد و اگر هم بشود موقت خواهد بود و مشکلات جانبی عظیم تری به بار خواهدآورد چون علوم فعلی جامع نگری لازم را ندارد و این علوم نیاز به یک جهان بینی درست و جامع دارد. تا کی بشر با گمانهای خود راه سعی و خطا را طی کند آیا وقت آن نرسیده است که به منبع حقایق مراجعه کند؟ بر طبق آیه 28 سوره مبارکه نجم گمانهایی که مردم میزنند برای رسیدن به حقیقت کافی نیست و سودی نمی رساند پس باید حقیقت را از منابع اصلی آن گرفت.

تنها راه حل نجات بشر امروز تولید علوم، مدلها و ساختارهای درست، جامع و جدیدی است که بتوان به درستی شان اطمینان و یقین پیدا کرد و هیچ راه اطمینانی به جز رفتن به سرچشمه ی علوم حقیقی یعنی جهان بینی اسلامی نیست و دو منبع قرآن و علم اهل بیت می تواند راه های درست و مطمئنی به روی ما بگشاید. علوم انسانی موجود که اکثرش با عقل و قلب رشد نیافته غرب نوشته شده باید اسلامی شود و بر مبنای قرآن و حدیث بازتولید شود تا بتوان بهترین مدل ها و ساختارهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، تربیتی و غیره را از آنها استخراج کرد و سپس سیاستگذاری درستی بر مبنای آنها در این زمینه ها انجام داد. جامعه ی ما به ظواهر تمدن خیلی رسید ولی از باطن آن غافل شد. در دوره ای رشته های مهندسی و پزشکی به خاطر داشتن بازار کار خوب و حقوق خوب اقبال بیشتری شد و رشته های انسانی که زیربنای یک تمدن سالم را تشکیل می دهند رها شد و این شد که در ظاهر پیش رفتیم ولی در باطن پوک و پوچ شدیم، مشکلات بروز پیدا کرد و از هویت اصلی خود فاصله گرفتیم و هجمه های فرهنگی غرب ما را که ضعیف شده بودیم تحت تاثیر قرار داد و فسادها به بار آورد. تا نرم افزار یک سیستم درست کار نکند سخت افزار آن جز ضرر و فساد به بار نمی آورد. ماشینی که جهتش به سمت دره باشد هرچه قوی تر و سرعتش بیشتر باشد سقوطش بیشتر و سهمگین تر خواهد بود. بزرگترین وظیفه ی نخبگان کشور در حال حاضر تولید علم دینی و علوم انسانی برگرفته از منابع اسلامی است. و این جهت گیری در علوم حتی در علوم تجربی و پزشکی و مهندسی نیز اثر خواهد گذاشت و افق های جدیدی باز خواهد کرد. (مبنای طب سنتی یا آثار معماری و مهندسی دوران تمدن اسلامی در قرنهای چهار و پنج هجری و یا دوران صفویه شواهد و نمونه های خوبی برای این ادعاست). این علوم و ساختارهای اسلامی پایه و اساس تمدن نوینی است که علاوه بر رفع مشکلات تمدن غرب، متناسب با هدف خلقت انسان است و ان شاالله زمینه سازی ای باشد برای تحول نظام جنگلی موجود در جهان تا با ظهور منجی موعود راهی برای تحول اساسی انفس و تعادل واقعی در جان ها و رفع کاستی ها فراهم شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۰۴
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام

تفاوت توسعه ی غربی با پیشرفت اسلامی

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ب.ظ

معمولا وقتی می خواهیم در مورد توسعه به مفهوم غربی آن بحث کنیم و تفاوت آرمان شهر تمدن اسلامی با آرمان شهر تمدن غربی را بشناسانیم، یک عده فکر می کنند می خواهیم بگوییم که شما باید در فقر و فلاکت باشید یا توسعه ی اقتصادی چیز خوبی نیست. بلکه بحث ما بر سر این است که توسعه ی اقتصادی آرمان و هدف تمدن سازی نباید باشد و از مهمترین تفاوت های انسان در دو دیدگاه غربی با اسلامی در این است که انسان کافر عاشق پول و راحت طلبی و لذت مادی است و انسان مسلمان عاشق خدا ( لازم به ذکر است که از ملزومات ایمان، عشق به خداست و تا عشق خدا در قلب نباشد ایمان در قلب وارد نشده است) و طالب لذتی مافوق تصور مادی گرایان یعنی لذت وصال به بهترین محبوب عالمیان است. در این مقاله می خواهیم تفاوت این دو نوع نگاه را به گونه ای بررسی کنیم تا بتوانیم عاقلانه و واقع بینانه در مورد تمدن غرب دید داشته باشیم و نمایی از تمدن اسلامی که می خواهیم و وظیفه داریم به آن برسیم نشان دهیم. و بگوییم کسانی که آرمان شهر خود را کشورهای غربی میدانند در واقع با چه نگاهی به انسان و روابط بین آنها، خدا و جهان موافقند و با چه دیدگاهی مخالفت کرده اند.

اگر از عاشقی (چه بی سواد! چه باسواد!) بپرسند بین دو شهر یکی با اقتصادی توسعه یافته و دیگری با اقتصادی توسعه نیافته کدام را انتخاب میکنی؟ میگوید سوالت کامل نیست. معیار من از خوب و بد وصال معشوق است و تو اصلا این گزینه را در نظر نگرفتی. معشوق من در کدام شهر بهتر جلوه دارد، با کدام راحت تر میشود به معشوق رسید. توسعه یافتگی به شرطی و با مختصاتی خوب و مطلوب است که به معشوق منتهی شود و موانع را از سر راه او بردارد، نه به خاطر عیش و نوش بیشتر یا رفاه مادی بیشتر.

نگاه اسلامی در عرصه ی عمل و کارکرد هم با نگاه تمدن غرب تفاوتهای بسیاری دارد. انسانی که در تمدن غرب با هدف رفاه مادی بیشتر در نظام کارخانه ای کار میکند برده ای بیش نیست چرا که او ناچار است بدون انگیزه های درونی و فقط برای زنده ماندن کار بدنی مشخصی را تمام عمر صبح تا شب تکرار کند. و این نظام را مقایسه کنید با نظامی که کار در آن عبادت محسوب می شود و هدفِ از بین بردن فقر، عدالت اجتماعی است نه توسعه و به جای اینکه فرد، برده و بنده ی معاش باشد؛ کار خدمت به خلق برای رضای خدا و همچون وسیله ای باشد که استعدادهای وجود انسان را در طول زندگی اش به فعلیت برساند آنگاه کار و زندگی یک انسان مومن آن چنان در هم می آمیزد که انفکاکشان از یکدیگر ممکن نیست.

از دیگر نتایج نگاه غرب به مقوله ی توسعه این است که هر چیزی که کمتر مانعی بر سر راه پول و رفاه و توسعه ی مادی باشد باید از سر راه برداشته شود از جمله نابودی نهادی به نام کانون خانواده (چه آنکه همین مشکل بسیار بزرگ، تمدن غرب را به نابودی بکشاند)، از بین رفتن روابط عاطفی فی مابین انسانها و محور قرار گرفتن منافع شخصی در ارتباط بین انسانها، مخالفت با آداب و رسوم فرهنگ های مختلف و ....

 محتوای توسعه ی غربی  فقط پیشرفت اقتصادی و علمی نیست بلکه الزامات و پیامدهای فرهنگی و سیاسی بسیاری دارد. مثلا وقتی فقط پیشرفت تکنولوژی در نگاهی مهم و اصل باشد تاریخ را هم با همین دید می بیند و مورد تحلیل قرار می دهد و دوره های تاریخی را بر اساس تکامل ابزار (عصر سنگ و عصر آهن و...) نام می برد و در مورد ملتها، آنها را بر مبنای توسعه یافتگی درجه بندی می کند. حال این سوال مطرح است که آیا اصالت بر توسعه ی مادی و تکامل ابزار است یا رشد مردم؟ نظر اسلام در مورد ارزش ها چیست؟

یکی دیگر از معیارهای مهم پیشرفت اسلامی و انسانی کشور استقلال است. کشوری که خواهان پیشرفتی عزتمند باشد نباید وابسته و ذلیل کشورهای دارای قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی بشود بر خلاف نگاه غیر دینی که به هر کاری دست می زند تا ثروت و قدرت بیشتر به دست آورد و در نهایت اگر هم با انجام همه ی فرامین فرهنگی سیاسی اقتصادی آنها به جایی برسد تازه می شود جزئی از نظامی که آنها طراحی کردند و افزایش قدرت او افزایش قدرت آنهاست و در نتیجه هیچ وقت به قدرت آنها نخواهد رسید و از زیر سلطه ی آنها نمیتواند بیرون رود. این پیشرفت نیست و ارزشی ندارد. مثلا جهانی شدن و باز شدن دربهای بازار جهانی از طریق بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و امثال اینها به معنای تبدیل شدن به یک پیچ و مهره ای در ماشین سرمایه داری غرب است و موجب هضم شدن در سیستم استکباری آمریکا می شود در نتیجه قدرت تصمیم گیری در سیاستهای اقتصادی و معضلات بین المللی را از بین می برد.

خلاصه اینکه مفهوم تکامل و تعالی و رشد در اسلام و قرآن اصالتا ناظر به ابعاد روحانی و معنوی وجود بشر است و اقتصاد و سیاست در خدمت رشد فرهنگی و روحانی مردم و هموار کردن راه برای ورود به وادی انسانیت است در حالیکه در تمدن غرب، فرهنگ در خدمت توسعه و اقتصاد است مثلا حتی اگر ملت خود را طوری تربیت میکنند که بهینه مصرف کنند یا اگر اخلاقیاتی را رواج می دهند با هدف افزایش بازدهی مادی و تکامل زندگی حیوانی است و این صفات را برای دیگر ملتها ناشی از فقرشان اظهار میکنند و آنها را مصرف گرا می خواهند. پس نباید دچار ساده دلی شد که اگر آنها بعضی احکام اسلام را بهتر از ما عمل می کنند پس مسلمانتر یا جلوتر از ما هستند چرا که برای بهره برداری بیشتر از دنیا انجام میدهند. این محیط است که باعث عدم اعتدال روانی و فساد جنسی و اخلاقی و نابودی احساسات و عواطف می شود و منجر می شود به جنگی دائمی با کسانی که آن گونه تفکرات و دیدگاه ها را نسبت به آرمانهای بشری نمی پذیرند و در نتیجه با ساختن ساختارهایی در جهان می خواهند همه ی ملتها با معیارهای نادرست آنان پیش بروند. و باید دانست که هر جامعه ای به میزانی که غرب زده باشد و غرب را مقصد خود بداند و مثل آن توسعه پیدا کند این معضلات هم در آن جامعه بیشتر می شود.

غایت توسعه ی اقتصادی به شیوه ی غربی تمتع هرچه بیشتر از لذایذ دنیایی است حال آنکه در اسلام این تمتع با حیوانیت بشر ملازمه دارد نه با ابعاد انسانی وجود او آیاتی چون " این کافران را به خورد و خواب و لذات حیوانی واگذار تا آمال دنیوی آنان را غافل گرداند تا نتیجه ی آن را به زودی بیابند"(حجر/3) و " آنان که به راه کفر شتافتند به تمتع و شهوت رانی و شکم پرستی مانند حیوانات پرداختند." (محمد/12) به همین واقعیت اشاره دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۳ ، ۲۱:۳۶
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام