چرایی نه به مذاکره با آمریکا
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا نه به مذاکره با آمریکا و مضرات آن از قول رهبر و برخی فرصت های ایران در این قضیه
رابطه با آمریکا برای ما مضر است
رابطهى سیاسى با آمریکا براى ما مضر است. اولاً خطر آمریکا را کم نمیکند. آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالى که با هم رابطهى سیاسى داشتند هر دو در کشور هم سفیر داشتند. رابطه خطر جنونآمیز و سیطرهطلبانهى هیچ قدرتى را از بین نمیبرد. ثانیاً وجود رابطه براى آمریکائىها - نه امروز، همیشه اینطور بوده - وسیلهاى بوده است براى نفوذ در قشرهاى مستعد مزدورى در آن کشور. انگلیسىها هم همین طور بودند. انگلیسىها هم در طول سالیان متمادى سفارتخانهشان مرکز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ کسانى که حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانهها یکى از کارهایشان این است.(1)
میگویند: چرا جلب دشمنى آمریکا را میکنید؟ مثلاً اگر کسی تعبیر تندى میکند، ناگهان آقایانِ به اصطلاح عقلا میگویند این تعبیر تند بود؛ این دشمنى آمریکائىها را جلب میکند. باید گفت دشمنى آمریکائىها تابع این الفاظ و تعبیرات نیست. دشمنى، دشمنىِ اصولى است. این دشمنى در زمانهاى مختلف بوده. آن چیزى که میتواند خطر دشمن را ضعیف کند، نمایش قدرت شماست، نه نمایش ضعف شما. نمایش ضعف شما دشمن را تشجیع میکند. آن چیزى که ممکن است جلوى خودسرى و خودکامگى دشمن را بگیرد، این است که احساس کند شما قدرتمندید. اگر احساس کند ضعیفید، بدون مانع، هر کارى که بخواهد بکند، میکند.(1)
رابطه و مذاکره، براى ملت ایران و براى نهضت جهانى مضّر است. اولین ضرر این است که امریکاییها با ورود در این میدان، اینطور تفهیم خواهند کرد که جمهورى اسلامى از همه حرفهاى دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدّس و دوران انقلاب صرفنظر کرده و گذشته است. اوّلین مطلبى که در دنیا شایع مىکنند، این است که انقلاب اسلامى تمام شد و پایان گرفت؛ در دنیا، تبلیغات و شایعات علیه ملت ایران و علیه جمهورى اسلامى و علیه دولت فضا را پُر خواهد کرد که اینها از انقلاب برگشتند. اینها آبروى انقلاب را در دنیا در پیش مستضعفان خواهد برد، دلها را مردّد خواهد کرد، نهضت جهانى اسلامى را دچار افول خواهد کرد، استقلال ملت ایران را از دست او خواهد گرفت.(1)
"بعضى در دلِ خود احساس ضعف مىکنند، یا چشمغرّههاى امریکا آنها را مىترساند، یا وعدههاى امریکا و امثال امریکا دل ضعیف و ناتوانشان را به خود جذب مىکند؛ لذا به سمت امریکا مىکشند. آنگاه ملت و جوانان مؤمن و مدیران باایمان کشور را متّهم مىکنند که اینها نمىتوانند؛ بنابراین ناچاریم برویم تسلیم امریکا شویم! کسانى که دم از مذاکره با امریکا مىزنند، یا از الفباى سیاست چیزى نمىدانند، یا الفباى غیرت را بلد نیستند؛ یکى از این دو تاست. در حالى که دشمن اینطور اخم مىکند، اینطور متکبّرانه حرف مىزند، اینطور به ملت ایران اهانت مىکند، تصریح هم مىنماید که مىخواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند، عدّهاى در اینجا ذلیلانه و زبونانه مىگویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانه بىغیرتى است؛ این سیاستمدارى نیست. سعى مىکنند رنگ و لعابى از فهم سیاسى به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسى است."
"ملت ایران آرمانها و مقاصدى دارد که در دنیا هر کس به این مقاصد و نیز به ملت ایران احترام گذاشته و نظام جمهورى اسلامى را قبول کرده، ملت ایران در طول زمان با او مثل یک طرفِ برابر و مساوى وارد میدان مذاکره و معامله شده است. ما با شوروى هم ارتباطات داشتیم، با اروپا و همه دنیا هم ارتباطات داریم. مسأله امریکا این است که هویّت اسلامى و ملى ما را قبول ندارد و این را به زبان مىآورد. چرا عدّهاى از مدّعیان سیاست و فهم، نمىفهمند؟! واقعاً جاى تأسّف است. حکومتى که اینطور صریحاً مىگوید مىخواهم علیه نظام اسلامى و خواستِ ملت ایران عمل کنم و براى براندازى این نظام بودجه مىگذارد، ارتباط و مذاکره با آن، هم خیانت و هم حماقت است."
"شما ملاحظه کنید! دولتهایى که امروز امریکا به اصطلاح وزارت خارجه خودشان آنها را مجازات مىکند - مثل چین، روسیه، ترکیه زمان حکومت حزب رفاه - مگر با امریکا رابطه ندارند؟ مگر مذاکره نمىکنند؟ همه کسانى که امریکا با آنها برخورد خشن مىکند، در زمینههاى سیاسى و اقتصادى با امریکا رابطه دارند. اینطور نیست که رابطه با امریکا یا مذاکره با امریکا، مانع از دشمنى امریکا شود. الان کشورهایى هستند که سفارتهایشان در امریکاست، سفارتهاى امریکا نیز در پایتختهاى آنها باز است و فعّالیت مىکند؛ از لحاظ سیاسى و کنسولى و غیره هم با یکدیگر ارتباط دارند؛ اما امریکا آنها را جزو لیست تروریستهاى دنیا معرفى مىکند!"
"خیال نکنید که حالا اگر با امریکا رابطه برقرار شد، یا مذاکره شد، دیگر از سوى امریکا، اندکى حرف نازکتر از گل هم به جمهورى اسلامى گفته نخواهد شد؛ نه. بسیارى از کشورها با امریکا رابطه هم دارند، خیلى هم روابطشان علىالظاهر در سطح جهانى خوب و صمیمى و مؤدّبانه است؛ درعینحال امریکا هرجایى که لازم باشد، ضربه خودش را مىزند؛ محاصره اقتصادى مىکند، تحریم مىکند!"
امریکاییها مستکبرند. آدم مستکبر و دولت مستکبر، دنبال سبز کردن حرف خودش است. بنابراین، اینطور نیست که رابطه براى کشور ما فایدهاى داشته باشد؛ که اگر رابطه نباشد یا مذاکره نباشد، این مشکلات به وجود خواهد آمد و اگر این مذاکره و رابطه انجام شد، مشکلات از بین خواهد رفت؛ نه. نه امریکا براى ایجاد مشکلات آنچنان دستش باز است و نه رابطه و مذاکره این چنین معجزهگرىاى براى رفع مشکلات دارد. هیچکدام از اینها نیست؛ بسته به توان ملت است، بسته به عُرضه یک حکومت است، بسته به اقتدار و عزّتخواهى ماست که بتوانیم در مقابل امریکا بایستیم و برطبق اراده و برطبق مصالح کشورمان اقدام کنیم."
در مقابل تهدیداتی که ایران از تمدن غرب دارد فرصت هایی دارد از جمله:
1- شکست راهبردهای آمریکا در منطقه و گسترش تنفر مردم از خوی استکباری امریکا و نشان دادن ضعف های آمریکا، فرصت قابل توجهی برای جمهوری اسلامی در مبارزه با سیاستهای سلطه طلبانه این کشور ایجاد کرده است.
2- افزایش بیداری اسلامی و خود آگاهی اسلامی: در سالهای اخیر گرایش مردم منطقه به اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و مبارزه با سلطه طلبی غرب و آمریکا به شدت افزایش یافته است. این موضوع دولتمردان غربی را شدیداً نگران ساخته و عامل هشدار مراکز راهبردی غرب گردیده است. اگر چه لشگرکشی آمریکا به منطقه با هدف مقابله با بیداری اسلامی بوده اما توسعه و گسترش جنبش اسلامگرایی در منطقه، جایگاه ایران را در منطقه ارتقاء داده است. امروزه توسعه و تعمیق عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران بر دوستان و دشمنان ایران امری انکارناپذیر است.
3- افزایش تقاضای جهانی به انرژی: نیاز اقتصاد جهانی به انرژی باعث شد تا دولتهای قدرتمند و صنعتی جهت حفظ رشد اقتصادی خود به تأمین انرژی مطمئن روی آورند. این نیازمندی موجب رویکرد کشورهای صنعتی به ایران به عنوان چهارمین کشور دارنده نفت و گاز شده است.تقاضای اتحادیه اروپا پیرامون انتقال انرژی ایران به اروپا، موافقت نامه احداث خط لوله ایران، هند و پاکستان، قرارداد صد میلیاردی انتقال گاز مایع به چین و... از جمله وابستگی کشورها به انرژی منطقه و ایران است. همین امر فرصت بسیار مناسبی را در اختیار ایران قرار میدهد تا ضمن گره زدن امنیت خود با نیازهای کشورهای فوق، اهداف ملی خود را با هزینه کمتری قرار میدهد.
4- ضعف و چالش در ارکان رژیم صهیونیستی: اساس رژیم صهیونیستی بر سه موضوع استوار است.
- الف) ارتش و جوخههای ترور
- ب) مهاجرت یهودیان به سرزمینهای اشغالی
- ج) حمایت قدرتهای غربی
در سالهای اخیر هر سه رکن فوق آسیب جدی دیدند. تهاجم اسرائیل در چند سال اخیر منجر به شکست رژیم صهیونیستی شد و افسانه شکست ناپذیری آن و امنیت پایدار 60 ساله آن فرو ریخت. مبارزه بیامان فلسطینیها با رژیم صهیونیستی و ناامن ساختن همه سرزمینهای اشغالی توسط حزبالله لبنان، مهاجرت را در این سرزمین معکوس کرد. بدین ترتیب موقعیت رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از دشمنان جمهوری اسلامی، در موقعیت بسیار ضعیفی است.
5- ارتقاء وجهه و جایگاه عزتمند بینالمللی جمهوری اسلامی ایران: در زمانی ناصر الدین شاه قاجار به کشورهای اروپایی سفر میکرد و هیچ یک از سران عالی رتبه به او وقت ملاقات نمی دادند و مشاور او به بهانه اینکه فرنگی ها مدام در حال کار و تلاش اند او را در این مورد تسلی می داد.
در زمان دیگری محمد رضا شاه پهلوی به آمریکا می رود و ویزای او برای اقامت تمدید نمی شود و آواره کشورهای مختلفی می شود که در پاناما شاه این کشور کوچک به او می گوید این عاقبت نوکری ابرقدرت هاست.اما الان یکی از اساسی ترین مسائل دیپلماسی و سیاست خارجی آمریکا، جمهوری اسلامی ایران است. آمریکایی که حتی در خواب نمی دید اعراب را تحویل بگیرد امروز برای متهم کردن ایران به تروریست بودن رئیس جمهور آمریکا، عالی ترین مقام رسمی این کشور، به تمام کشورهای عربی سفر می کند. رسانه های آمریکایی و اروپایی تمام هزینه های خود را معطوف به ایران و پیشرفتهای این کشور می کنند. بودجه های عظیم 40 میلیارد دلاری برای تخریب فرهنگ دینی ایرانیان در مجلس آمریکا تصویب می شود، مدام خواهان مذاکره با ایران می شوند. همه اینها نشان دهنده قدرتمند شدن ایران در حوزه های گوناگون علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامی است که خود معلول وجود عزت است.
روند رو به رشد اسلام خواهی و افزایش مسلمانان در سراسر جهان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از دیگر نشانه های عزتمندی جمهوری اسلامی ایران است. با این همه بازهم جای تعجب است که برخی ها دنبال سازش با قدرتهای استعماری و استکباری جهانی که لحظه ای از دشمنی با ایران و اسلام دریغ نداشته اند، هستند.
6- توان ضربه متقابل و قدرت بازدارندگی در مواجهه با تهدیدات: توانمندیهای نظام در مهار و کنترل و مواجهه با بحرانهای داخلی و خارجی، شرایطی را برای ایران اسلامی فراهم کرده که در مواجهه با هر تهدید داخلی و خارجی پاسخگو است.
سخن پایانی
بعضی میگویند چرا هرکاری می خواهیم بکنیم میگویند به دشمن کمک نکنید و پازل دشمن را تکمیل نکنید و امریکا را عامل کنترل و سرکوب ما میکنند در پاسخ باید گفت اولاً کار درست مثلا انتقاد صحیح و سازنده که به نفع جامعهی مسلمین باشد باعث خشنودی و همکاری دشمنان و کفار نمی شود و هر آدم عاقلى تا دید دشمن برایش کف میزند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطى کردم؛ من چه کار کردم که دشمن براى من کف میزند؟! باید به خود بیاید. این مایه غصّه است که بعضى از کف زدن دشمن خوششان مىآید! اگر گلزنِ مهاجم ما در میدان فوتبال، اشتباهاً به دروازه خودش گل بزند، چه کسى در آن میدان کف خواهد زد؟ طرفداران تیم مقابل و مخالف. حالا شما وقتى که مىبینى دشمن برایت کف مىزند، باید بفهمى که به دروازه خودى گل زدهاى! ببین چرا زدى؟ بگرد مشکل خودت را پیدا کن و توبه کن. ثانیا یکی از کارهای اصلی ما شکست دشمن مستکبر و سیاست قدرت طلبانه آنان در موقع مناسب از اول تاریخ و در دوران ائمه تا الان بوده و هست تا حق بر باطل بتواند پیروز شود و در این موقعیت ظهور موعود اتفاق بیفتد و راه را برای این کار باز کنیم.
در آخر باید گفت که این اظهار نظرها نباید مایه ی اختلاف و از بین رفتن وحدت در برابر دشمن بشود باید برای کارهایمان شاخصی محکم داشته باشیم این شاخص را آفریننده از طریق عقل کل که پیامبر باشد معرفی میکند حالا یا باید مثل عده ای از گمان های خود پیروی کرد میتوان مثل ما با دیدن سه چهار تا اقوال و اعمال معصوم نظری درهوا داد می شود هم به یک نفر عادل و پاک که عمرش را در شناخت و غوطه ور شدن درسیره ائمه گذاشته انتخاب کرد از او پرسید و به او اعتماد کرد. به نظر شما عقلانی ترین راه کدام است؟
(1)- خلاصه ای از بیانات رهبر در جاهای مختلف