استاد میرباقری: یکی از بهترین راه های مهار خیال، گریه بر سید الشهدا علیه السلام است/ حجت الاسلام قاسمیان: مطابق نصّ قرآن کریم جریان کفر معنای پیمان و قرارداد را نمیفهمد و متناوب زیر قولهایش میزند
گروه معارف رجانیوز: تأکید بر حضور علما و فضلا در منابر موعظه و تذکر مخصوصاً در ایام سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین و یاران باوفای ایشان امری ضروری مینماید که نبود آن خلأیی بزرگ در برپایی و بزرگداشت شعائر و معارف اسلامی محسوب میشود. این درست که حزن و غم جزء جدا ناشدنی هر عزاداری است و البته اشک در رثا و عزای آل الله و علیالخصوص اباعبدالله الحسین علیهالسلام که "قتیل العبرة" است سبب تقرب به خداوند سبحان میباشد اما تکیه یکجانبه بر اشک ممکن است راه اغراق در مسائل را باز کند که اگر معارف قیام عاشورا بیشتر بیان شود و "شور" و "شعور" شانه به شانه هم حرکت کنند عزاداریها پربارتر و مفیدتر برقرار میشود.
در ضرورت این مبحث همین بس که مقام معظم رهبری فرمودند: "روحانیون باید با استفاده از منابر و مساجد، سؤالات موجود در ذهن مردم را بیابند و با دادن پاسخ مستدل و منطقی به آنها خلأ ذهنی زنان و مردان و بویژه جوانان را پر کنند، زیرا اگر غفلت شود این خلا را دشمنان اسلام آنگونه که خود میخواهند پر خواهند کرد."
اما رجانیوز به همین مناسبت قصد دارد تا هر روز گزیدهای از منابر پرمغز و پرمحتوای تنی چند از همین علما و فضلای ارجمند را در مراسمهای مختلف عزاداری اباعبدالله الحسین علیهالسلام در محرم الحرام سال جاری با یک شب تأخیر منتشر نماید. باشد که مورد عنایت حضرتش قرار گیرد.
***
مراسم دومین شب عزاداری حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در دهه اول محرمالحرام در مدرسه فیضیه قم با حضور جمع کثیری از روحانیون و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام برگزار گردید. در این مراسم که همه ساله در مدرسه فیضیه برگزار می گردد آیت الله میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در دومین شب عزاداری هیات ثارالله قم به بیان نصرتهای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در حادثه عاشورا و خصوصیات اشک بر اباعبدالله الحسین پرداخت و یکی از بهترین راه های مهار خیال را گریه بر سیدالشهدا برشمرد. در ادامه گزارش اجمالی سخنان آیتالله میرباقری تقدیم میگردد:
نصرتهای سیدالشهداء علیه السلام در حادثه عاشورا
بحث ما درباره نصرتهایی بود که خداوند متعال نسبت به سید الشهداء علیه السلام عنایت کردند و نتیجه این نصرت پیروزی سیدالشهداء علیهالسلام است عرض کردیم سخن در مورد آن چه که وجودی مقدس حضرت که فارغ بر همه عوالم است نیست، همین موجودی که در عالم زندگی میکند و لباس بشر پوشیده است در هیچ یک از مقاصد خودش شکست از دشمن نخورده است؛ چون می دانید شکست و پیروزی را وقتی می خواهیم تعریف کنیم حالا من خوشم نمیآید این اصطلاحات را بالای منبر بگویم به اصطلاح امروزیها، در یک پارادایمی ما شکست و پیروزی را تفسیر میکنیم در یک چارچوب معرفتی شکست و پیروزی را تعریف میکنیم. این که میگوید فلان کس شکست خورد یا پیروز شد فلان جبهه پیروز یا شکست خورد، براساس یک تحلیل و تعریفهایی است که ما پیروزی و شکست را تعریف میکنیم. حقیقت این است که اگر ما از منظر امام حسین علیه السلام به این صحنهی عظیم عاشورا نگاه کنیم تمام چهرههای این صحنه پیروزی سید الشهداء علیهالسلام است.
رضایت خداوند از امام حسین علیه السلام، حقیقیترین چهره پیروزی حضرت
اولین جلوهی پیروزی سیدالشهداء علیهالسلام همین است که حضرت در مقام یک عبد وافی که میخواسته به خدای متعال وفا کند و پای عهد بندگی و شفاعتش بایستد به این عنوان صد در صد در صحنه پیروز بودند و هر چه کوره بلا در عاشورا سختتر شد و هر چه شیطان تلاشش را بیشتر کرد و شعلهی شیطنت خودش را در عاشورا بیشتر کرد حضرت بر استقامت و وفا و رضایشان نسبت به الله افزود، این نکته اول که عرض کردیم که حضرت پیروزیشان را خداوند متعال وقتی می خواهد در قرآن تحلیل کند میفرماید: «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه المرضیه» شما از پروردگارتان راضی هستید پروردگارتان از شما هم راضی است به این مرضیه خیلی عجیب است حالا بنده از خدا راضی باشد مهم است ولی مهمتر این است که خدا از بنده ای راضی باشد هیچ ضعفی در کار شما نباشد «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» این یک چهرهی پیروزی سیدالشهداء علیهالسلام است که حقیقیترین چهره پیروزی همین است و اصلیترین نصرتی که خداوند متعال نسبت به سیدالشهداء فرموده است نصرت در این فتح بزرگ است و همهی فتوحات دیگری که شما در کربلا می بینید اثر این فتح عظیم است حضرت وقتی در بندگی خودش با خدای متعال سنگ تمام گذاشت بقیه درها گشوده شد.
و لذا به ابراهیم خلیل گفته میشود که اگر میخواهی صحنه فداکاری را ببینی گودی قتلگاه را ببینی فداکاری آن است نه قربانی کردن اسماعیل، آن هم امتحان عظیم و مهم است.
پس این نکته اول که سید الشهداء در این میدان قطعاً پیروز هستند و هیچ کس و هیچ عارف و سالکی هیچ کسی که از این منظر به عاشورا نگاه کند که یک عبدی با خدای متعال پیمان بلا بسته است و حاصل این بلا، قرب و ضیافت و شفاعت است در این پیمان سید الشهداء صد در صد پیروز است و یک طرف هم شیطان تمام قوایش را تجهیز کرده و فتنه به پا کرده و غوغا کرده و فضا را سعی کرده تیره کند ولی به هیچ وجه هیچ بهره ای از این همه تلاش نبرد، این همان جایی است که شیطان صد در صد شکست خودش رامی بیند و می فهمد که کار تمام شده است ولو دیگران نفهمد، او خودش می فهمد که پشتش به زمین مالیده شده است و کار تمام شده است.
جلوهی شفاعت سیدالشهداء علیه السلام پیروزی دیگر ایشان در حادثه عاشورا
اما جلوهی دیگر پیروزی سید الشهداء علیهالسلام در صحنه عاشورا، جلوهی شفاعت ایشان است حضرت این بلای عظیم را تحمیل کردند «لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضّلاله» برای این که این فضای مبهم و تاریک را روشن کند این فتنهها را مهار و کنترل کند منکر را حذف کند معروف را احیاء کند این بوده است دیگر، آیا حضرت در این حضرت میدان موفق شدند یا نشدند، یعنی حضرت توانستند کاری بکند که به شفاعت راهیان راه خدا، به مقصد برسند و شیطان نتواند سد راه آنها بشود. از یک طرف شیطان قسم خورده «ثم الآتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمالهم» از همه طرف من آنها را محاصره میکنم و نمیگذارم در راه معرفت و محبت و عبودیت حرکت کنند؛ نمیگذارم قدم به وادی ولایت بگذارند که صراط مستقیم آنها را از ولایت اولیای تو و ولایت نبی اکرم و اهل بیت و ولایت معصومین بیرون کنم.
گشوده شدن باب ولایت و بسته شدن باب شیطان توسط نبی اکرم (صلوات الله علیه و آله)
بیرون وادی ولایت ضلال است «ماذا بعد الحق الا الضلال» من اینها را از این وادی بیرون میکنم. از یک طرف شیطان کمر بسته است که راه را بر آنهایی که اهل وفا بودند و دست زده بودند به دامن نبی اکرم و قبول کرده بودند ولایت را، قسم خورده که من در این دنیا راه بر آنها میبندم. در این دنیا که با هم همنشین هستیم، نمیگذارم در صراط مستقیم حرکت کنند و نبی اکرم هم قبول کردند که یک بلایی را تحمل کنند که باب شیطان بسته شود باب ولایت گشوده شود دست شیطان را ببندند آیا سیدالشهداء در این جبهه کار که می خواست دست عالم را بگیرد و عالمیان را سالک کند و مقرب کند در این چهرة کار حضرت موفق بود یا نبود؟
عاشورا بلاء نبی اکرم است
اولاً این نکته قابل توجه است که عاشورا بلاء نبی اکرم است این واضح است همینطوری که قصه اسماعیل سلاماللهعلیهم اجمعین بلای حضرت ابراهیم است که اسماعیل تحمل میکند گر چه خود حضرت اسماعیل سالک هستند و رشد میکنند ولی اصل بلا برای حضرت ابراهیم خلیل است. قصه عاشورا هم اینطوری است صاحب عزا وجود مقدس نبی اکرم است امیر المؤمنین هستند فاطمه زهرا هستند و آن کسی که آن بلا را تحمل کرده مرکز آن بلا حضرت سید الشهداء علیهالسلام است حضرت نبی رحمتی هستند که قصد شفاعت همه را دارند و برای دستگیری و شفاعت این بلا را تحمل کردهاند این مصیبت عظیم را تحمیل کردهاند که دست عبادالله را با این مصیبت بگیرند و هدایت کنند چون میدانید هدایت و تعلیم و تربیت و تزکیه حرف نیست که یک معلمی حفظ کند و برود بگوید، آن که تربیتی به آدم نیست تعلیمی به آدم نمیشود، تعلیم و تربیت و تزکیه فداکاری می خواهد این که انبیاء فداکارترین انسانها بودند و همه هستی خودشان را میگذاشتند مثل شمع می سوختند که دیگران از نور آنها استفاده کنند
به خاطر همین انبیاء برای رساندن دیگران به خداوند متعال، فداکاری میکردند و بلا تحمل میکردند خیلی از عباداتی که وجود مقدس رسول الله(ص) انجام میدادند بعید نیست برای همین جنبه بوده است که بتوانند دیگران را دستگیری کنند شفاعت کنند «وَمِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا» شما نافله را به پا بدارید که خداوند متعال شما را به مقام محمود مبعوث کند که آن مقام شفاعت است.
ملاحظه فرمودید ذیل آیه سوره مبارکة طه «مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى» که حضرت ده سال شبها روی پنجه پا میایستادند و خداوند را عبادت می کردند خداوند مبارک فرمود «طه مَا أَنزَلْنَا عَلَیکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى» خیلی از این عبادات برای شفاعت بوده برای راه باز شدن راه دیگران بوده است برای گشوده شدن باب توحید به سوی دیگران بوده است و این همان فرمانی است که وجود مقدس نبی اکرم قبول کردند «ادبر و فادبرک» باید از آن مقام بیاید دست ما را بگیرد و ببرد به خداوند برساند کسی که معراج می رود در معراجش در مقامی قرار می گیرد که به جبرئیل می فرماید چرا اینجا من را تنها گذاشتی؟ عرضه میدارد یک جایی پا میگذارید که قبل از شما نه ملک و انسی پا نگذاشته است.
در روایات هست که وقتی برگشتند هنوز حلقه در تکان میخورد حالا چه عالمی و سیری که حضرت داشتهاند همه عوالم را دیدهاند و دوباره میآیند با ما خاکنشینان شروع به حرف زدن و دستگیری کردن میکنند. این آیه و روایتش را ملاحظه فرمودید «انا فتحنا لک فتحاً مبینا» ما یک فتح مبین برایت کردیم میخواهیم عالم رابه واسطه تو پاک کنیم.
فقط استغفار پیغمبر است که ما را پاک میکند
شیطان سعی میکند بیماری -به تعبیر امیرالمؤمنین علیهالسلام مسری- خودش را که استکبار و شیطنت و فرعونیت نفس است به دوستان اهل بیت سرایت بدهد. خدای متعال یک فتحی برای این پیغمبر کرد که تمام این آلودگی هایی که قبل و بعد امتش دارد پاک شود، حقیقت هم همین است یعنی گناهان ما با استغفار حضرت پاک می شود که صریح قرآن است «جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا» لذا در روزهای شنبه به ما میگویند در زیارت از راه دور حضرت را زیارت کنید و بگویید خدایا ما زمان حیات حضرت نبودهایم و حالا آمدهایم که پیغمبر برای ما استغفار کنند و ما پاک شویم، فقط استغفار پیغمبر است که ما را پاک میکند.
شهادت سیدالشهدا علیه السلام فتحالمبین است
این که به ما میگویند سید الشهداء شهید شد و شما گریه کنید، آن شهادت که کار شما نیست. شما گریه کنید، آن است که عالم را پاک می کند و فتح مبین است شما خودتان را در این وادی بیندازید و همه بکا باشید پاک باشید یک قطره اش وقتی حمل بر گریه می کنید از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود نیت همین که مصیبت زده می شود هنوز اشکش جاری نشده رحمت خدا برش نازل می شود. گریه کرد که آن وقت اشکش جهنم را خاموش و سرد می کند شعله شهواتی که شیطان در وجود انسان شعله ور می کند، این شعله با اشک بر امام حسین خاموش می¬شود.
اشک بر امام حسین علیه السلام خاموش کننده شعله های شیطنت شیطان است
انشاء الله عرض میکنم که یکی از وسایل نفوذ شیطان خیال است. اصلاً گویا دنیا این نبوده است و آخرت همیشه بوده است. این وهم ماست که خیال میکنیم دنیا خبری است. آخرت را نسیه میدهد و دنیا نقد، «کان الدنیا لم تکن و کان الاخره...» این اوهام شیطان است، ریاست دنیا، ده بار هم آزمایش میکنیم میگوییم بروید این میز را بگیرید میبینید خبری نیست میگوید حالا برو میز بعدی! کار شیطان همین است. شیطان کارش این است که انسان را با وعده نگه میدارد وعده میدهد. شعلههای شیطنت شیطان در عالم خیال با اشک بر سیدالشهداء خاموش میشود.
یکی از بهترین راه های مهار خیال، گریه بر سید الشهدا علیهالسلام است
یکی از بهترین راههای مهار خیال، گریه بر سیدالشهدا است. بلا خاصیتش این است که عالم خیال انسان را آرام میکند که خداوند متعال مؤمنین را با بلا راه میبرد چون شیطان خیال را برمیانگیزاند که طوری دل به دنیا انسان میبندند که نمیتواند دل بکند، خداوند متعال با یک بلایی شعلههای خیال را خاموش میکند این که یک شب آدم تا صبح بیمار باشد، چقدر گناهش آمرزیده میشود شاید همین است، اوهام و خیالات انسان فرو میریزد و به نظر میآید نبی اکرم با بلای خودش عالم خیال عالم را آرام کرد.
واقعاً با شهادت حضرت سید الشهداء یک دری از رحمت باز شد که همه از این در می توانندداخل بروند هر که بخواهد؛ نسبت نمیدهم ولی احساسم این است که خیلی از جهنمیها از این در وارد بهشت میشوند این که در روایت دارد که همه بر سیدالشهداء گریستهاند حتی جهنم و جهنمیها، شما این را معنا بفرمایید که اشک بر سیدالشهداء گناهان را میشوید و پاک میشوند و به بهشت میروند، یک دسته نمیروند آنها معاندین هستند «و ان تخلد فیه المعاندین» معنایش این نیست که ما راحت باشیم و بار ما را برداشتند اصلاً معنای این آیات و روایات نیست خیلی واضح است، پس این وجود مقدس میخواسته شفاعت کند.
شفاعت نبی اکرم چطوری است؟ مراتب دارد، شفیع کل هستند کل عوالم هستند این روایت را دیدهاید که امام باقر فرمودند: امام سجاد یک خادمی داشت به امام باقر عرض کرد آقا چرا مردم را مغرور میکنید؟ با شفاعت مغرورشان میکنید. مقداری ریاضت کشیده بود و دامنش را پاک کرد و دهنش را پاک کرد و شکمش را پاک کرده و خیال میکرد کار تمام است حضرت فرمودند: مغرور شدهای... ؛ دهنت و دامنت را پاک کردی مغرور شدی؟ اگر سختیهای قیامت را میدیدی، میدیدی که هیچ پیغمبری نیست الا این که محتاج به شفاعت نبی اکرم است. مقام محمود یعنی این.
دستگیری سیدالشهداء از همه کائنات الا سه دسته
این کاری که حضرت میکنند که همه عوالم را می خواهند دستگیری کنند با شفاعت است با بلا است یک بلایی را تحمل کرده اند که بهره اش به همه کائنات می رسد امام حسین(ع) یکی از اموری که در عاشورا دنبال می کرد این بود که همهی اینهایی که اهل راه هستند یک طوری در مقام خودشان ازشان دستگیری کنند از پرندهای که به تعبیر حضرت وقتی آواز می خواند لعن قتل امام حسین(ع) را می کند رشد میکند تا ملائکهای که فرود آمدند در کربلا ساکن هستند و صبح و شب گریه میکنند رشد میکنند تا اجنهای که گریه کردند رشد میکنند تا سماوات و سماواتی ها؛ بهشت و بهشتیان، بهشتیان گریستهاند و اهل بهشت گریسته اند سماوات و زمینی ها آنچه در بین سماوات و ارض است، جهنم و جهنمیها، الا سه دسته را که روایت استثناء کرده است و آن آل عثمان و اهل شام و بصره است اینها استثنا شدهاند که بحث آن بماند.
سالک شدن انبیاء با وجود مقدس امام حسین علیه السلام
شیطان پیروز است یا سید الشهداء؟ به حسب ظاهر نگاه می کنی یزید سر مطهر سید الشهداء مقابلش و اشعار کفر آمیز میخواند ولی حالا حضرت موفق هستند یا یزید؟ در این جهت که حضرت صد در صد موفق هستند در شفاعت از عوالم چطور؟ آنجا هم موفق هستند انبیاء با امام حسین یک طوری سالک شدند آنهایی که هیچ گناه نداشتند ابراهیم خلیلی که ترک اولی هم ندارد با عاشورای امام حسین سالک می شود بعد از قربانی کردن اسماعیل؛ موسی کلیم که پیغمبر اولی العزم است می برندش در گودی قتلگاه رشد می کند. پس همه انبیاء را حضرت دستگیری کرده است.
رشد تمامی عوالم هستی با حادثه عاشورا
نبی اکرم با بلایشان دارند انبیا را رشد می دهند رشدی که حضرت ابراهیم در سر بریدن اسماعیل نمی تواند، روایت امام رضا است دیگر، پس حضرت موفق بودند یا نه؟ می خواهند ابراهیم خلیل را رشد بدهند در عاشورا، رشد داده اند یا نه؟ می خواهند موسی کریم را رشد بدهند داده اند یا نه؟ می خواهند جماد و نبات را رشد بدهند می خواهند حتی حیوانات رشد کنند، رشد کردند، همه عالم کمرشان زیر این بار غصه خم است، لقد عظمت الرزیه و جلت و عظمت المصیبه فی السماوات ، علی جمیع اهل السماوات، بعضی ها که بهشان نشان داد حالا در قالب فهم خودشان وقتی نقل کردند آدم می بیند عجب لطیف است می گوید من در روز عاشورا دیدم همه عالم یک چشم بر امام حسین(ع)، دیگری می گوید من در احوالتم دیدم که کمر همة کائنات خم است در این مصیبت، حضرت همه را با خودش ساکن کربلا شده ولی عالم را رسانده است، این که انبیاء از سموات سرازیر می شوند به سوی کربلا.
زیارت عاشورا زیارت فوق العرش است
شما این را چطوری معنا می کنید این که زیارت سیدالشهداء «زیارت الله فوق عرشه» است چطوری معنا میکنید؟ یعنی کربلا فوق العرش است لذا همهی سماواتیها میآیند یعنی یک سفرهای در کربلا برای عرشیان پهن شده باید بیایند از کربلا استفاده کنند. مگر این طور نیست خانهای که در آن قرآن خوانده میشود نور قرآن در آن طلوع پیدا میکند و ستاره عالم ملائکه میشود. چطور وقتی سیدالشهداء در کربلا حضور دارد کربلا نشود سماوات ملائکه. ملائکه از سماوات بیایند، سماوات اینجا است برای ملائکه و همه، هر شب جمعه، این روایت را تقدیم کردهاند مکرر حضرت به صفوان جمال، و حضرت گفت شما هر شب جمعه یک ملاقاتی با خدا در کربلا داری یک ضیافتی در کربلا مال شما، یک سفره ای خدا برای شما پهن می کند.
ظهور، مزد سیدالشهداء است
حضرت یک بابی را باز کرده اند که این باب برای همه عوالم است. دوم نصرت خدا به سید الشهداء است. حضرت را خدا یاری کرده است و حضرت عهد شفاعت بسته و پای کار ایستاد و خداوند هم کمکش کرد«ولینصروا ان الله من ینصروا ان الله لقوی العزیز» عزت خدا را می بینید در شفاعت خداوند، خداوند عزیز است، می خواست دعوت نبی اکرم عالم گیر شود می شود یا نمی شود؟ مزد سید الشهداء ظهور است، می شود، به امام سجاد گفت آقا دیدی چه بر سرتان آمد، حضرت فرمودند بگذار ظهر شود موذن اذان بگوید می فهمی کی پیروز شد. این پیروزی امام حسین است، الان هم در مسجد اموی اسم حضرت را می برند بقیه را هم خودتان حساب کنید،
روایت امام رضا که فرمود اگر می خواهید گناهتان به اندازه کف دریا هست خدا بیامرزد، گریه کنید، تا دیدی خستهای، نصف شب بلند شدی یک روضه بخوان. خدا رحمت کند یک عزیزی را راننده مرحوم علامه امینی بودند سید بزرگواری بود میگفت وقتی من سحرها بلند میشوم و حال ندارم اول یک روضه علی اصغر میخوانم و بعد نماز شبم را می خوانم اول پاک و زلال می شوم و بعد حالا با خدا مناجات می کنم. درها باز می شود، هر وقت دیدید در بسته است امام رضا همین را میگوید خودتان را تطهیر کنید، یکی از جلوههای عاشورا نصرت خداوند متعال شفاعت است شفاعت حضرت کامل است، باش تا صبح دولتش بدمد.
همچنین در مراسم دومین شب عزاداری حضرت سیدالشهداء(ع) در دهه اول محرمالحرام در هیأت شهدای گمنام دانشگاه علم و صنعت حجتالاسلام والمسلمین قاسمیان؛ رئیس حوزه علمیه مشکات به ایراد سخنرانی پرداخت. وی در این مراسم به بیان ویژگیهای نظام درونزا پرداخت و استخوان بندی اصلی دین ما را بی نیاز از جنگ دانست البته تا جایی که مردم قسط را به پا دارند و اگر مانعی برای اقامه قسط توسط مردم باشد حرف از آهن به میان می آید و آن هم برای دفاع. در ادامه گزارش اجمالی از سخنان حجتالاسلام والمسلمین قاسمیان تقدیم میگردد:
در رابطه با بحث "نظام درون زا" ابتدا رابطه خودمان را با بیرون مشخص میکنیم سپس به رابطه در درون میپردازیم.
دیشب این بحث مطرح شد که ما مسلمانان بی جهت در دنیا متهم به جنگ افروزی هستیم. و این تفکر را در رسانه ها به نام اسلام هراسی ترویج کردهاند. عنوان جهاد را به همین مفهوم نسبت دادهاند و جا انداخته اندکه مساوی با تروریسم است!
اسلام با شمشیر دنبال جلب نیست و صرفاً دنبال دفاع است
حال آنکه استخوانبندی اصلی دین ما احتیاج به جنگ ندارد و تا جایی که مردم قسط را به پا دارند حرفی از جنگ نیست و اگر مانعی برای اقامه قسط توسط مردم باشد حرف از آهن به میان میآید که آن نیز در صنعت زره سازی و با عنوان دفاع مطرح شده است. علامه طباطبایی ذیل تفسیر آیات ابتدایی سوره نساء می فرمایند که اسلام با شمشیر دنبال جلب نیست و صرفاً دنبال دفاع است. اسلام بنا دارد به کسانی که سرچشمه حیات (معارف دینی) را گرفتهاند با زبان نیکو بگوید شما آب حیات را گل آلود نکنید (ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ). بگذارید آب زلال به همه برسد. مردم اگر خواستند استفاده میکنند اگر نخواستند نه؛ اگر حرف را نپذیرفتند و کنار نرفتند در مرحله آخر تبدیل میشود به "قاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ" نه کافر ها بلکه کسانی که سر چشمه حیات رو گل آلود میکنند. اسلام با نفر دعوا ندارد بلکه با جریان کفر مخالف است. چرا؟ چون "إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ" یعنی پیمان و قرارداد نمیفهمند و متناوب زیر قولهایشان میزنند.
دیپلماتها و انقلابیون هریک باید کار خودشان را بکنند
تفکیکی وجود دارد بین یهودیان و مسیحیان و بین حکومت های یهودی و مسیحی. که میگوید: "وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى عَلى شَیْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى شَیْءٍ" یهودیها و مسیحی ها به جان هم میافتند و به هم میگویند که شما هیچی نیستید. و میگوید: "لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم" از شما هیچ موقع راضی نمیشوند. اینها جزء سیاست است. اگر حضرت آقا میفرمایند که به لبخند اینها اعتنا نکنید بخاطر این نکتهها و حقایق قرآنی است. البته دیپلماتها باید کار خودشان را بکنند و انقلابیون نیز کار خودشان را. و هیچ گروهی؛ گروه دیگر را سرزنش نکنند. البته انقلابی بودن هم به غضب کردن بی جهت و توبیخ قبل از اتمام حجت نیست! انقلابی بودن یعنی آرمان خواه بودن؛ آرمانها را فهمیدن و دنبال آرمانها بودن. این پیام صریح قرآن را نباید فراموش کرد که "لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم" یعنی تا وقتی روششان را تابع النعل بالنعل تبعیت نکنید از شما راضی نمیشوند. در سوره بقره این اشاره مربوط به جریان یهود و نصاری است نه افراد! که علاوه براینکه با ما دعوا دارند؛ با خودشان هم دعوا دارند. واقعا آمریکا از دست اسرائیل خسته است و اسرائیل برایش مثل سگی شده که میخواهد از دستش خلاص بشود. و هرموقع بتواند از شرش خلاص بشود؛ میشود! بله؛ خودشان هم با هم دعوا دارند منتهی عاقلاند و ظاهرسازی می کنند. به هرجهت در قرآن مسیحیان (افراد نه جریان) بعنوان نزدیکترین بلحاظ محبت به مسلمانان معرفی شده اند: "وَ لَتَجِدَنَّ اَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا اِنَّا نَصاری".
مطمئن باشید سر میز مذاکره آنها واقعاً شما را دوست ندارند
در تائید همین معنا در سوره مبارکه ممتحنه آمده است که: "لا ینهیکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین" خدا شما رو نهی نمیکند از کسانی که با دین شما جنگ نکردهاند (مثل بوداییها!) و شما را از سرزمینتان اخراج نکردهاند که به آنها نیکی کنید. بلکه "انَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ" خدا تنها شما را از کسانی نهی میکند که با شما پیکار دینی میکند و شما را از زمینتان اخراج میکنند یا به اخراج شما کمک میکنند که آنها را دوست داشته باشید یا دیگر معانی تولی. در جای دیگر آمده است : "هَا أَنْتُمْ هوُلَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا یُحِبُّونَکُمْ" مطمئن باشید سر میز مذاکره آنها واقعا شما را دوست ندارند ولو لبخندی هم بزنند. آنها برای اهداف خودشان آمدهاند پای میز مذاکره! فلذا درود بر آمریکا نگو و نگو که این بساط دشمنی و مرگ بر آمریکا را جمع کنید چون کم کم انقلاب از محتواهای خودش خالی میشود.