شروط مذاکره ایران با دولت امریکا
بسم الله الرحمن الرحیم
دلیل مذاکره نکردن و شروط مذاکره ایران با دولت امریکا
علت عدم پذیرش مذاکره
الف - گذشته ناسالم آمریکا
آنچه که در مذاکره و ایجاد روابط مهم است اعتماد دو طرف است، این اعتماد را می توان از راه های مختلف به دست آورد یکی از این راه ها ضمانت اجرایی است، مثلا جبران و اصلاح خسارت های مالی، تهدید های نظامی، توازن قوا و...، ایالات متحده نشان داده است که هیچکدام از موارد فوق را به عنوان پشتوانه اعتماد آفرینی قبول نمی کند، چرا که اهرم های سیاسی بین المللی به گونه ای تنظیم شده که ایالات متحده می تواند آن را به سمت خود تغییر دهد از همین رو ابتدای مذاکره با آمریکا انتهایی جز رویارویی جدی و یا پایین آمدن از مواضع نخواهد داشت.
ب - مشکل ریشهای و گفتمانی با آمریکا
منافع حیاتی کشورها منافعی است که حیات و بقای یک نظام سیاسی کشور به آن مرتبط باشد به عنوان مثال حفظ استقلال کشور، دفاع از کیان اسلام از اهداف حیاتی نظام جمهوری اسلامی است به این معنا که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد بر سر این منافع حیاتی مذاکره نماید و آنان را به خطر اندازد چرایی وجود نظام اسلامی در ایران زیر سوال می رود و این یعنی پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی.این اختلاف گفتمانی و مبنایی ریشه در تقابل روحیه اسلام گرایی مردم ایران و خوی استکباری آمریکا دارد.
ج - مذاکره عامل تشدید فشارهای آمریکا
شما وقتى با کسى قهرید، وقتى با کسى حرف نمی زنید، رودربایستى باهم ندارید. در مقابلِ هم، هیچ حالت توقّعى وجود ندارد. اما وقتى با کسى مذاکره شروع شد؛ پشت میز نشستید؛ یک قهوه باهم خوردید؛ یک گپ دوستانه هم در کنارش باهم زدید؛ در فلان محفل بین المللى نشستید و با همدیگر یک خرده درد دل کردید؛ بعد رودربایستى به وجود مى آید. آنوقت، اوّلِ شروعِ تحمیلات است. مذاکره و شروع روابط دیپلماتیک قطعا محدودیت هایی را به همراه خود خواهد آورد، تن دادن به این محدودیت ها در شرایطی درست خواهد بود که طرف مقابل روحیه استکباری نداشته باشد و دنبال سلب استقلال و از بین بردن منافع حیاتی طرف دیگر مذاکره نباشد. در غیر این صورت محدودیت هایی که نتیجه طبیعی هر مذاکره ای است مانع از دفاع تمام قد از خود می شود. تجربه تلخ مذاکره تشکیلات خودگران فلسطین با اسرائیل به خوبی این خطر را گوشزد می کند.
نتیجه های مذاکرات یاسر عرفات و اسرائیل در این 3 مورد خلاصه می شود:
- قبول رژیم اشغالگر قدس
- لگدمال کردن حکومت تازه فلسطین
- اجبار روسای تشکیلات خودگران برای تعقیب مبارزان فلسطینی و درنتیجه کاشت تخم کینه در میان فلسطینی ها
بدبختی هاى انقلاب هاى دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا از سازش با استکبار نشأت می گیرد.
نفی سبیل قاعده ای فقهی در حفظ عزت مسلمین
این اصل به معنای طرد و نفی سلطة کفر بر امور جامعة اسلامی در حوزه های سیاسی، فرهنگی، علمی، اقتصادی و نظامی است. این اصل از آیات و روایات مختلفی در باب روابط با کافران و مومنان استنباط می شود، قرآن کریم می فرماید: «لن یجعلالله للکافرین علی المومنین سبیلاً» (آیة 141 سورة نساء) خداوند هرگز برای کافران به زیان مسلمانان راهی نگشودهاست. «لن» در این آیه به نوعی مفهوم قید هرگز را میرساند و بدین صورت قاعدة نفی سبیل کافرین بر مؤمنین را به صورت امر آمرهای در آوردهاست که شرط صحت شرعی تمام قراردادها و پیمانها و مصالحههاست.
قوله تعالی: «الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المومنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعاً» (آیه 139 سورة نساء) کسانی که به جای مؤمنان کافران را به دوستی برمیگزینند آیا عزت و توانایی را نزد آنان میجویند درحالیکه عزت بهتمامی ازآن خداست. در اینجا رابطة قاعدة نفی سبیل و عزت دیده میشود چرا که عزت از جمله اصولی است که مسلمین و جوامع و دولتهای اسلامی حق معامله بر سر آن را ندارند چون عزت مختص خداوند است و از جانب او به رسول و مؤمنین تعلق گرفته است. این معنا را در آیة 8 سوره منافقون نیز میتوان دید که میفرماید: «ولله العزه و لرسوله و للمؤمنین» و همچنین قوله تعالی: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الکافرین اولیاء من دون المؤمنین أتریدون أن تجعلوا لله علیکم سلطاناً مبیناً» (آیة 144 سورة نساء) ای کسانی که ایمان آوردهاید بهجای مؤمنان کافران را به دوستی مگیرید. آیا کاری میکنید که برای خدا به زیان خود حجتی آشکار پدید آرید؟ در این آیه نیز خداوند مؤمنین را از دوستی و پذیرش ولایت کافران بر حذر میدارد و چنین عملی را به منزلة پیوستن به کافرین و بریدن از مومنین و نوعی نفاق میداند چرا که در آیه بعد میفرماید« ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار».
شروط جمهوری اسلامی برای مذاکره و برقراری رابطه
الف - تغییر رفتار آمریکا
همانگونه که در قسمت قبل بیان شد، ایالات متحده از خود سابقه و گذشته نامناسبی در ذهن مردم ایران به جای گذاشته است. برای شروع مذاکرات و پذیرش مذاکره توسط جمهوری اسلامی، ایالات متحده باید گذشته خود را جبران نماید تا حداقل شرط مذاکره که همان ایجاد اقلی از اعتماد هست به وجود آید. تا زمانی که آمریکا به دنبال همان سیاست استیلای خود است، مذاکره ای رخ نخواهد داد.
ب - مذاکره بر غیر ارزش های دینی و انقلابی
صرف اینکه شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل مىشود؟ اینطورى که نیست. مذاکره در عرف سیاسى، یعنى معامله. مذاکره با امریکا، یعنى معامله با امریکا. معامله، یعنى داد و ستد؛ یعنى چیزى بگیر، چیزى بده. تو از انقلاب اسلامى، به آمریکا چه مىخواهى بدهى، تا چیزى از او بگیرى؟ آن چیزى که شما مىخواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزى بگیرید، چیست؟ ما چه مىتوانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه مىخواهد؟ آیا مىدانید که او چه مىخواهد؟ و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید. واللَّه که آمریکااز هیچچیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمّدى، ناراحت نیست. او مىخواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او مىخواهد شما این گردنِ برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟
ج - تفهیم آمریکا
این شرط به خلاف دو مورد قبل در مورد مسئولین ایرانی است. در مذاکرات جدای از مواضع قاطع و محکم و دفاع از حقوق مسلمین باید مساله تفهیم آمریکایی ها را هم جدی گرفت؛ آمریکا نسبت به ملت های مسلمان بسیار ظلم کرده است، آمریکا سعی و تلاش می نماید که مسلمین را نسبت به دین خود سست نموده و از پایبندی مسلمانان به آن کم نماید، حقوقی که آمریکا از ملت ایران در دست دارد باید برگرداند، اینها مواردی است که باید آمریکا آنان را درک نماید.
نتیجه گیری
مهمتر از همهی این موارد این است که حضرت امام (رحمت الله علیه) در پیام پذیرش قطعنامهی 598 سازمان ملل متحد، در تبیین اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی، تصریح کردند: «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همهی هویتها و ارزشهای معنوی و الهی نمیشناسند. به گفتهی قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمیدارند، مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند...