عشق

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیشرفت اسلامی» ثبت شده است

تفاوت توسعه ی غربی با پیشرفت اسلامی

چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ب.ظ

معمولا وقتی می خواهیم در مورد توسعه به مفهوم غربی آن بحث کنیم و تفاوت آرمان شهر تمدن اسلامی با آرمان شهر تمدن غربی را بشناسانیم، یک عده فکر می کنند می خواهیم بگوییم که شما باید در فقر و فلاکت باشید یا توسعه ی اقتصادی چیز خوبی نیست. بلکه بحث ما بر سر این است که توسعه ی اقتصادی آرمان و هدف تمدن سازی نباید باشد و از مهمترین تفاوت های انسان در دو دیدگاه غربی با اسلامی در این است که انسان کافر عاشق پول و راحت طلبی و لذت مادی است و انسان مسلمان عاشق خدا ( لازم به ذکر است که از ملزومات ایمان، عشق به خداست و تا عشق خدا در قلب نباشد ایمان در قلب وارد نشده است) و طالب لذتی مافوق تصور مادی گرایان یعنی لذت وصال به بهترین محبوب عالمیان است. در این مقاله می خواهیم تفاوت این دو نوع نگاه را به گونه ای بررسی کنیم تا بتوانیم عاقلانه و واقع بینانه در مورد تمدن غرب دید داشته باشیم و نمایی از تمدن اسلامی که می خواهیم و وظیفه داریم به آن برسیم نشان دهیم. و بگوییم کسانی که آرمان شهر خود را کشورهای غربی میدانند در واقع با چه نگاهی به انسان و روابط بین آنها، خدا و جهان موافقند و با چه دیدگاهی مخالفت کرده اند.

اگر از عاشقی (چه بی سواد! چه باسواد!) بپرسند بین دو شهر یکی با اقتصادی توسعه یافته و دیگری با اقتصادی توسعه نیافته کدام را انتخاب میکنی؟ میگوید سوالت کامل نیست. معیار من از خوب و بد وصال معشوق است و تو اصلا این گزینه را در نظر نگرفتی. معشوق من در کدام شهر بهتر جلوه دارد، با کدام راحت تر میشود به معشوق رسید. توسعه یافتگی به شرطی و با مختصاتی خوب و مطلوب است که به معشوق منتهی شود و موانع را از سر راه او بردارد، نه به خاطر عیش و نوش بیشتر یا رفاه مادی بیشتر.

نگاه اسلامی در عرصه ی عمل و کارکرد هم با نگاه تمدن غرب تفاوتهای بسیاری دارد. انسانی که در تمدن غرب با هدف رفاه مادی بیشتر در نظام کارخانه ای کار میکند برده ای بیش نیست چرا که او ناچار است بدون انگیزه های درونی و فقط برای زنده ماندن کار بدنی مشخصی را تمام عمر صبح تا شب تکرار کند. و این نظام را مقایسه کنید با نظامی که کار در آن عبادت محسوب می شود و هدفِ از بین بردن فقر، عدالت اجتماعی است نه توسعه و به جای اینکه فرد، برده و بنده ی معاش باشد؛ کار خدمت به خلق برای رضای خدا و همچون وسیله ای باشد که استعدادهای وجود انسان را در طول زندگی اش به فعلیت برساند آنگاه کار و زندگی یک انسان مومن آن چنان در هم می آمیزد که انفکاکشان از یکدیگر ممکن نیست.

از دیگر نتایج نگاه غرب به مقوله ی توسعه این است که هر چیزی که کمتر مانعی بر سر راه پول و رفاه و توسعه ی مادی باشد باید از سر راه برداشته شود از جمله نابودی نهادی به نام کانون خانواده (چه آنکه همین مشکل بسیار بزرگ، تمدن غرب را به نابودی بکشاند)، از بین رفتن روابط عاطفی فی مابین انسانها و محور قرار گرفتن منافع شخصی در ارتباط بین انسانها، مخالفت با آداب و رسوم فرهنگ های مختلف و ....

 محتوای توسعه ی غربی  فقط پیشرفت اقتصادی و علمی نیست بلکه الزامات و پیامدهای فرهنگی و سیاسی بسیاری دارد. مثلا وقتی فقط پیشرفت تکنولوژی در نگاهی مهم و اصل باشد تاریخ را هم با همین دید می بیند و مورد تحلیل قرار می دهد و دوره های تاریخی را بر اساس تکامل ابزار (عصر سنگ و عصر آهن و...) نام می برد و در مورد ملتها، آنها را بر مبنای توسعه یافتگی درجه بندی می کند. حال این سوال مطرح است که آیا اصالت بر توسعه ی مادی و تکامل ابزار است یا رشد مردم؟ نظر اسلام در مورد ارزش ها چیست؟

یکی دیگر از معیارهای مهم پیشرفت اسلامی و انسانی کشور استقلال است. کشوری که خواهان پیشرفتی عزتمند باشد نباید وابسته و ذلیل کشورهای دارای قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی بشود بر خلاف نگاه غیر دینی که به هر کاری دست می زند تا ثروت و قدرت بیشتر به دست آورد و در نهایت اگر هم با انجام همه ی فرامین فرهنگی سیاسی اقتصادی آنها به جایی برسد تازه می شود جزئی از نظامی که آنها طراحی کردند و افزایش قدرت او افزایش قدرت آنهاست و در نتیجه هیچ وقت به قدرت آنها نخواهد رسید و از زیر سلطه ی آنها نمیتواند بیرون رود. این پیشرفت نیست و ارزشی ندارد. مثلا جهانی شدن و باز شدن دربهای بازار جهانی از طریق بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و امثال اینها به معنای تبدیل شدن به یک پیچ و مهره ای در ماشین سرمایه داری غرب است و موجب هضم شدن در سیستم استکباری آمریکا می شود در نتیجه قدرت تصمیم گیری در سیاستهای اقتصادی و معضلات بین المللی را از بین می برد.

خلاصه اینکه مفهوم تکامل و تعالی و رشد در اسلام و قرآن اصالتا ناظر به ابعاد روحانی و معنوی وجود بشر است و اقتصاد و سیاست در خدمت رشد فرهنگی و روحانی مردم و هموار کردن راه برای ورود به وادی انسانیت است در حالیکه در تمدن غرب، فرهنگ در خدمت توسعه و اقتصاد است مثلا حتی اگر ملت خود را طوری تربیت میکنند که بهینه مصرف کنند یا اگر اخلاقیاتی را رواج می دهند با هدف افزایش بازدهی مادی و تکامل زندگی حیوانی است و این صفات را برای دیگر ملتها ناشی از فقرشان اظهار میکنند و آنها را مصرف گرا می خواهند. پس نباید دچار ساده دلی شد که اگر آنها بعضی احکام اسلام را بهتر از ما عمل می کنند پس مسلمانتر یا جلوتر از ما هستند چرا که برای بهره برداری بیشتر از دنیا انجام میدهند. این محیط است که باعث عدم اعتدال روانی و فساد جنسی و اخلاقی و نابودی احساسات و عواطف می شود و منجر می شود به جنگی دائمی با کسانی که آن گونه تفکرات و دیدگاه ها را نسبت به آرمانهای بشری نمی پذیرند و در نتیجه با ساختن ساختارهایی در جهان می خواهند همه ی ملتها با معیارهای نادرست آنان پیش بروند. و باید دانست که هر جامعه ای به میزانی که غرب زده باشد و غرب را مقصد خود بداند و مثل آن توسعه پیدا کند این معضلات هم در آن جامعه بیشتر می شود.

غایت توسعه ی اقتصادی به شیوه ی غربی تمتع هرچه بیشتر از لذایذ دنیایی است حال آنکه در اسلام این تمتع با حیوانیت بشر ملازمه دارد نه با ابعاد انسانی وجود او آیاتی چون " این کافران را به خورد و خواب و لذات حیوانی واگذار تا آمال دنیوی آنان را غافل گرداند تا نتیجه ی آن را به زودی بیابند"(حجر/3) و " آنان که به راه کفر شتافتند به تمتع و شهوت رانی و شکم پرستی مانند حیوانات پرداختند." (محمد/12) به همین واقعیت اشاره دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۳ ، ۲۱:۳۶
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام