عشق

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی» ثبت شده است

انقلاب روح الله

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۶ ب.ظ

انقلاب اسلامی ایران، دمیدن روح تازه­ای از توحید در کالبد جامعه­ ی بشری بود. این جمله­ ای است که نه به خاطر شعارزدگی یا سیاست ­زدگی گفته شود بلکه حقیقتا چنین است و این مقاله در پی اثبات این مدعاست.

در ابتدای امر نیاز است تلقی خود را درمورد تاریخ تکامل بشر بازبینی و اصلاح کنیم. تاریخ ­نگاران غربی تاریخ تکامل بشر را بر اساس تکامل ابزارهای انسان برای بهره­ کشی بیشتر از منابع مادی زمین دسته­ بندی کرده­ اند (مثلا عصر حجر، عصر آتش، عصر صنعتی شدن، عصر ارتباطات)؛ به عبارتی دیگر «تاریخ تمدن» آنگونه که غربی­ها نگاشته اند «تاریخ غلبه­ ی انسان­ها بر طبیعت است در جهت تمتعی مسرفانه.» در واقع آنان از حقیقت وجود انسان بر کره ­ی خاکی غفلت کرده­ اند البته از آنان که روح را انکار دارند عجب نیست اگر تاریخ زندگی بشر را منحصر به تاریخ تمدن بنگارند و تاریخ تمدن را نیز از نظرگاه «تکامل تاریخی ابزار» بنگرند و به تبع آن امروز عنوان «بزرگان تاریخ» فقط به کسانی اطلاق شود که راه تصرف مسرفانه و بی محابای انسان را در طبیعت هموار کرده­ اند. نگاهی که تعریف انسان را فقط در خوردن و تمتع بیشتر از دنیا بداند معنای تکامل بشر را نیز تکامل ابزار خوردن و تمتع می ­پندارد و در این تاریخ از انبیا و اسباط ایشان نشانی نیست.

اما حقیقت آن است که حیات انسان در این سیاره ­ی کوچک که سفینه ­ای آسمانی در پهنه­ ی اقیانوس بیکران آسمان­هاست حیات دیگری نیز دارد که «تاریخ باطنی» اوست. تاریخ تمدن تاریخ حیات ظاهری انسان و «تاریخ انبیا» تاریخ حیات باطنی اوست.

اما ظاهربینی بر بشر امروز غلبه یافته است و او را به سراب اندیشی و تنگ نظری کشانده است. و این از ملاک­ ارزش­هایش نیز معلوم است؛ ملاک کشور پیشرفته، توسعه یافته یا عقب مانده در نظر اکثریت چیست؟ جز اینکه تکنولوژی مصرف و تمتع از دنیا و یا اقتصاد سرمایه­ داران را ملاک توسعه یافتگی می­دانیم؟ در این نگاه اگر مردم فقیر و مستضعف هم در زیر چرخ توسعه له شوند اشکالی ندارد چرا که غایت ما اقتصاد معرفی شده است. اگر پذیرفتیم غرب پیش رفته است و ما پس رفته ایم پس کعبه­ ی آمال خود را غرب معرفی کرده ­ایم و اینگونه غایت انقلاب در چیزی معنا می­شود که غربی­ها قبلا به آن دست­ یافته ­اند، اگر این را می خواستیم پس دیگر چه نیازی به انقلاب بود؟ ما که راه آن­ها را قبل از انقلاب بهتر می­ رفتیم.

امروز تشویق یا دعایی که برای مخترعان برق و لامپ می­ کنند که خانه­ ی دنیایشان را چند روزی روشن کرده است برای انبیا و اولیا و احیاگران روح و روشن کننده­ ی خانه­ ی آخرت خود نمی­ کنند. تا قدر انبیا برای بشر امروز شناخته نشود و تا این جهل باقی است قدر حضرت روح الله نیز به طریق اولی ناشناخته می ­ماند. چرا که او نیز از احیاگران حیات باطنی انسان بود و با یادآوری عهد قدسی ما، راه را برای عهد قدسی موعود فراهم آورد؛ انقلاب او انقلاب در ارزش ها بود و به خاطر همین انقلاب اسلامی نام گرفت. انقلابی که در شناخت ارزش­ها از غرب و شرق پیروی نمی­کند و درست و نادرست، زشت و زیبا، باید و نباید را از احیاگران حیات باطنی انسان یعنی پیامبر و معصومین می­ گیرد و این هرچند به لفظ آسان است ولی در عمل با مشکلات فراوانی روبروست. اولا که افراد و نیروهایی که در شان و طراز نظام اسلامی باشند بسیار معدودند همان­طور که در دوران­ معصومین یار راه کم بوده چراکه این راه آسان نیست و اهدافش پست نیست و هرکسی به بلندای آن نمی­رسد؛ دلی پولادین و ایمانی راسخ و بلند می خواهد. آسیبی که در اثر نبودن نیروی شایسته به انقلاب می­خورد کم نیست چه بسا افرادی که مردم کارهایشان را به پای انقلاب و اسلام می­ گذارند چنانچه مرتکب خطا و فساد و دنیاپرستی­ ای بشوند به انقلاب و اسلام خیانت کرده ­اند چرا که موجب آبروریزی و بدگمانی به آرمان هایی به بلندای تاریخ بشر شده­ اند.

دومین مشکلی که سر راه این وظیفه­ ی عظیم قرار دارد مهیا نبودن ساختارها طبق دستور و اهداف اسلام و از طرفی مسلط بودن ساختارهای جهان غرب بر ساختارهای دیگر است به این معنا که ساختارهای فرهنگی،تربیتی،آموزشی،سیاسی،اقتصادی،قضایی و همچنین اصول مدون اجرایی که از نظام ارزشی اسلام در آمده باشد طبیعتا در دسترس یک انقلاب نوظهور نیست و انقلاب ناگزیر به سراغ اصول مدونی خواهد رفت که نظام یکپارچه­ ی جهانی در طول این قرن­ها متناسب با آرمان­ها و جهان­ بینی­ های مادی و هواپرستانه­ ی خود بدان دست یافته است اما این به آن معنا نیست که کسانی بتوانند بگویند پس باید به نظام واحد جهانی تسلیم شد و مشتاقانه به آن دل سپرد و ما را دیگر باره به دام لغزنده­ ی شیطان یعنی سیستم واحد جهانی که همان نظام بسط یافته ­ی سلطه­ ی آمریکا برجهان است، برانند.

با اقتباس از کتاب "آغازی بر یک پایان" اثر سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۱۶
بی تو بی نامم ولی هم نام مرتضی ام